زمینه و هدف: وجود کودک مبتلا به صرع، موجب افت کارکردهای اجرایی ذهن و آشفتگی روانشناختی سایر اعضای خانواده بهخصوص مادران آنها میشود. هدف از پژوهش حاضر مقایسهٔ کارکردهای اجرایی و آشفتگی روانشناختی مادران دارای کودک مبتلا به صرع و مادران دارای کودک سالم بود.
روشبررسی: روش پژوهش از نوع علّی-مقایسهای بود. جامعهٔ آماری را تمامی مادران دارای کودک مبتلا به صرع و مادران دارای کودک سالم شهر تبریز در سال ۱۳۹۹ تشکیل دادند. از بین آنها پنجاه مادر دارای کودک مبتلا به صرع بهروش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. سپس براساس سن و میزان تحصیلات، همتاسازی پنجاه مادر دارای کودک سالم انجام پذیرفت. ابزار پژوهش، آزمون دستهبندی کارتهای ویسکانسین (گرانت و برگ، ۱۹۴۸) و مقیاس اضطراب، افسردگی و استرس-۲۱ (لاویبوند و لاویبوند، ۱۹۹۵) بود. تجزیهوتحلیل دادهها با روش تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) و نیز آزمونهای تی مستقل و مجذور خی با کمک نرمافزار SPSS نسخهٔ ۱۷ صورت گرفت. سطح معناداری آزمونها کمتر از ۰٫۰۵ در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد، بین میانگین گروه مادران دارای کودک مبتلا به صرع و گروه مادران دارای کودک سالم در خطای درجاماندگی (۰٫۰۰۱>p) و خطای کل (۰٫۰۰۵=p) متغیر کارکردهای اجرایی تفاوت معنادار وجود داشت؛ همچنین بین میانگین دو گروه مذکور در افسردگی (۰٫۰۰۱>p)، اضطراب (۰٫۰۰۱>p)، استرس (۰٫۰۰۱>p) و آشفتگی روانشناختی کل (۰٫۰۰۱>p) تفاوت معناداری مشاهده شد.
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش حاضر، مادران دارای کودک مبتلا به صرع افسردگی، اضطراب و استرس و بهطور کلی آشفتگی روانشناختی بیشتری دارند و از نظر کارکردهای اجرایی خطاهای بیشتری را نشان میدهند که این امر حاکی از آن است که این مادران بهطور مناسب نمیتوانند از تواناییهای ذهنی خود بهره ببرند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |