زمینه و هدف: امروزه کودکآزاری به عنوان یکی از اولویتهای اجتماعی، بهداشتی و درمانی در کشورهای مختلف مطرح شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته مادران با سابقه بدرفتاری در کودکی صورت گرفت.
روش بررسی: روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مادران با سابقه بدرفتاری در کودکی و دارای فرزند مشغول به تحصیل دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1403-1402 در شهر اصفهان بودند. انتخاب نمونه پژوهش بهروش نمونهگیری هدفمند صورت گرفت. حجم نمونه در حین پژوهش مشخص شد. نمونهگیری بدون هیچ محدودیتی ادامه یافت تا بهاشباع رسید؛ بهعبارتدیگر نمونهگیری تا کاملشدن همه سطوح کدها و بهدستنیامدن مفهوم جدیدِ نیازمند به کد جدید یا گسترش کدهای موجود، ادامه یافت. بعد از تحلیل دادههای بیست نفر از شرکتکنندگان اشباع نظری بهدست آمد. برای گردآوری دادهها از مصاحبۀ نیمه ساختاریافته استفاده شد. تحلیل بهروش کدگذاری هفت مرحلهای کلایزی با استفاده از نرمافزار MAXQDA انجام گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد تجربه زیسته مادران با سابقه بدرفتاری در کودکی در 5 مضمون اصلی و 17 مضمون فرعی طبقهبندی شد. مضامین اصلی کدگذاری شده شامل احساسات آزاردهنده، مشکل در روابط با دیگران، مشکل در روابط با فرزندان، تصویر منفی از گذشته و تصویر منفی از خود بود.
نتیجهگیری: در مجموع میتوان گفت اضطراب مزمن، ترس از طرد شدن، افسردگی و احساس تنهایی در مادران با سابقه بدرفتاری در کودکی، بازتاب زخمهای عاطفی دوران کودکی آنها است در نتیجه، آنها در روابط خود دچار ناامنی، نگرانی و احساس ناکافی بودن میشوند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |